شیطان

شیطان[الف] موجودی غیرفیزیکی در ادیان ابراهیمی است که به عقیده باورمندان به آن، انسانها را گمراه و به انجام گناه ترغیب میکند. بیشتر یهودیان به وجود موجودی پلید به نام شیطان باور ندارند و در یهودیت، شیطان معمولاً استعارهای برای «تمایل به شر» یا موجودی تابع یهوه محسوب میشود. در مسیحیت (که گاهی لوسیفر نیز نامیده میشود) و اسلام، او یک فرشته مغضوب یا جن است که در گذشته دارای تقوا و زیبایی بود اما علیه خدا قیام کرد، هر چند خدا به صورت موقت به او اجازه داده که سپاهی از جنیان را رهبری کند. در قرآن، شیطان ابلیس هم نامیده میشود؛ قرآن در یک جا او را جن و در جای دیگر فرشته نامیده است و همین سبب سردرگمی بسیار شده است. به گفتهٔ قرآن، بعد از خلق آدم توسط الله، شیطان حاضر نشد به انسان سجده کند و به همین دلیل از بهشت بیرون شد. مسلمین همچنین عقیده دارند او ذهن انسانها را با «وسوسه» (به معنای توصیههای شیطانی) پر میکند تا به گناه افتند. مسلمانان بهطور کلی شیطان را موجودی پلید میدانند، اما برخی از آنها عقاید بسیار متفاوتی دربارهٔ او دارند.
اولین اشاره به شخصیتی به نام «شیطان» در کتاب زکریا، یکی از بخشهای متاخر تنخ و متعلق به دوران هخامنشی، دیده شده است. در این کتاب، شیطان دادستانی الهی، یکی از پسران خدا و تابع یهوه است. او در دادگاهی که برای مملکت یهودا برپا شده، پیروان یهوه را مجبور به عذاب دیدن میکند تا وفاداری آنها به خدا را بسنجد. شکلگیری شیطان به عنوان موجودی بدخواه با ویژگیهای پلید که رقیب ثنوی خداست، در دوره بینالعهدین (۴۲۰ قبل از میلاد تا اوایل قرن اول میلادی) و احتمالاً به دلیل اثرپذیری از اهریمنِ دین زرتشت اتفاق افتاده است. در کتاب یوبیل، یهوه گروهی از فرشتگان مغضوب یا فرزندان آنها را تحت سلطه شیطان (که کتاب او را مستما نامیده) قرار میدهد تا انسانها را به گناه وسوسه و مجازات کند. در انجیلهای همنوا، شیطان عیسی را در بیابان وسوسه میکند و در این انجیلها، او مسبب بیماری و فتنه دانسته شده است. مکاشفه یوحنا شیطان را چون اژدهای قرمز بزرگی مینمایاند که میکائیل او را شکست میدهد و از بهشت بیرون میکند. او سپس برای ۱٬۰۰۰ سال در بند میشود تا اینکه بهطور موقت آزاد میگردد، اما در نهایت شکست میخورد و در دریاچه آتش انداخته میشود.
در قرون وسطی، شیطان اهمیت زیادی در الهیات مسیحی نداشت و چون شخصیتی طنز در نمایشهای کرامات حضور پیدا میکرد. با گسترش اعتقاد به تسخیرشدگی توسط شیاطین و افسونگری در دوران مدرن نخستین، بر اهمیت شیطان نیز افزوده شد. در عصر روشنگری متفکرانی چون ولتر به تندی از اعتقاد به وجود شیطان انتقاد کردند. با این حال، اعتقاد به وجود شیطان، خصوصاً در قاره آمریکا، پابرجا مانده است.
اگرچه شیطان بهطور کلی شر و بدجنس تلقی میشود، اما برخی از گروهها عقاید بسیار متفاوتی دارند. در شیطانپرستی دینی، شیطان خدایی در نظر گرفته میشود که مورد پرستش یا احترام است. در شیطانگرایی لاویایی، شیطان نمادی از ویژگیهای مثبت و آزادی به حساب میآید. کتاب مقدس ظاهر شیطان را توصیف نکرده، اما از قرن ۹ میلادی، او در هنر مسیحی با شاخ، سم، پاهای پر مو، دم و معمولاً لخت و با چنگکی در دست نمایش داده شده است. این ویژگیها از خدایانی چون پن، پوزئیدون و بس تقلید شده است. او همچنین در ادبیات مسیحی، به خصوص در کمدی الهی دانته، افسانه فاوست، بهشت گمشده و بهشت بازیافته از جان میلتون، و نیز در موسیقی، فیلم و سریالهای امروزی حضوری پر رنگ دارد.
شکلگیری تاریخی
[ویرایش]تنخ
[ویرایش]
کلمهٔ عبری שָּטָן (شطن) عبارتی کلی به معنای «متهمکننده» یا «دشمن» است[۴][۵] که در سراسر تنخ (مجموعهٔ متون مقدس یهودیان) در کنار موجودات فراطبیعی،[۶][۵] به انسانها نیز گفته شده است[۶][۵] و در فعلی به معنای «مخالفت کردن» ریشه دارد.[۷] زمانی که این کلمه بدون حرف تعریف به کار میرود، هر اتهامزنی میتواند شطن نامیده شود،[۶] اما وقتی با حرف تعریف (حشطن) استفاده میشود، منظور شیطان آسمانی است.[۶]
کلمه شیطان با حرف تعریف ۱۷ مرتبه در تنخ استفاده شده است: ۱۴ بار در ۲ فصل اول کتاب ایوب و ۳ بار در فصل سوم کتاب زکریا.[۸][۹] این کلمه همچنین ۱۰ بار بدون حرف تعریف استفاده شده است. نویسندگان هفتادگانی ۲ مورد از استفادههای بدون حرف تعریف را در زبان یونانی به «دیابولوس» برگرداندهاند. به شیطان در سفر پیدایش (داستان آفرینش آدم و حوا به این کتاب تعلق دارد) اشارهای نشده است. سفر پیدایش تنها به مار سخنگو اشاره میکند و آن مار را با هیچ موجود فراطبیعی مرتبط نمیداند.[۱۰] اولین استفاده از «شیطان» برای اشاره به موجود فراطبیعی در تنخ، در باب ۲۲ سفر اعداد دیده میشود[۱۱] که در آن، فرشته یهوه که با بلعم باعورا دیدار میکند، شیطان توصیف شده است:[۳] «رفتن بلعم خشم الوهیم را برافروخت و فرشته یهوه به عنوان یک شیطان در برابر او ایستاد.»[۱۱] در باب ۲۴ کتاب دوم سموئیل، داوود بدون اجازه خدا دستور به انجام سرشماری میدهد. پس خدا که خشمگین شده، «فرشته یهوه» را میفرستد تا به عنوان مجازات به مدت ۳ روز در اسرائیل طاعون شایع کند که مسبب مرگ ۷۰ هزار نفر میشود.[۱۲] همین داستان در ۲۱ کتاب اول تواریخ هم تکرار شده،[۱۲] اما نویسنده «فرشته یهوه» را «شیطان» (بدون حرف تعریف) نامیده است.[۱۲]
برخی آیات به وضوح به شیطان اشاره دارند اما این کلمه را استفاده نکردهاند.[۱۳] آیه ۱۲ از باب ۲ کتاب اول سموئیل پسران عیلی را «پسران بلیعال» توصیف میکند؛[۱۴] آیات بعدی نشان میدهند بلیعال مترادف «شیطان» است.[۱۴] در آیه ۱۴ از باب ۱۶ کتاب اول سموئیل، یهوه یک «روح شیطانی» به سمت پادشاه اسرائیل شائول میفرستد تا بدین طریق او را با داوود آشنا کند.[۱۵] در باب ۲۲ کتاب اول پادشاهان، میکایای نبی صحنهای را برای شاه اهب توصیف میکند که در آن، یهوه بر تخت پادشاهی خود نشسته و سپاه آسمانی در اطراف او ایستادهاند.[۱۴] یهوه از سپاه میپرسد «چه کسی وظیفه گمراهکردن اهب را میپذیرد؟»[۱۴] یک روح که نامش مشخص نشده اما به شیطان شبیه است، داوطلب میشود تا «به عنوان روح دروغگو وارد زبان همه پیامبران اهب شود.»[۱۴]
کتاب ایوب
[ویرایش]
شیطان در کتاب ایوب نیز حضور دارد. این اثری منظوم است[۱۶] که احتمالاً در دوران اسارت یهودیان در بابل نوشته شده است.[۱۶] در این کتاب، ایوب مرد صالحی است که یهوه به او علاقه دارد.[۱۶] در باب اول کتاب، پسران خدا در مقابل یهوه صف میبندند.[۱۶] یهوه از شیطان که یکی از آنهاست، میپرسد کجا بودی؟ و شیطان پاسخ میدهد «در حال گشت و گذار در زمین.»[۱۶] یهوه میپرسد «آیا بنده من ایوب را هم دیدی که گناه نمیکند؟»[۱۶] شیطان در جواب اجازه میخواهد که ایوب را شکنجه کند تا یهوه ببیند که او در اثر این مسئله، از ایمانش دست خواهد کشید.[۱۷] یهوه میپذیرد. در نتیجه، شیطان خدمتکاران و گله ایوب را نابود میکند اما او از یهوه رویگردان نمیشود.[۱۷] صحنه پیشین دوباره تکرار میشود[۱۸] و یهوه به شیطان یادآوری میکند که ایوب هنوز مرد با ایمانی است. شیطان پاسخ میدهد که آزمونهای بیشتری مورد نیاز است و یهوه باز هم به او اجازه میدهد که ایوب را امتحان کند.[۱۸] در پایان داستان، ایوب صالح و با ایمان باقی میماند و شیطان از شکست خود شرمسار میشود.[۱۹]
کتاب زکریا
[ویرایش]باب سوم کتاب زکریا حاوی صحنهای مربوط به اواسط فوریه ۵۱۹ قبل از میلاد است[۲۰] که در آن، یک فرشته زکریا را به دادگاهی میبرد؛ در این دادگاه یوشع، کاهن اعظم، به عنوان نماینده مملکت یهودا با لباسهای چرکین (که نماد گناهان اهل یهوداست) حاضر است.[۲۱] یهوه قاضی و شیطان دادستان است.[۲۱] در نهایت، یهوه شیطان را سرزنش میکند[۲۱] و دستور میدهد به یوشع لباسهای تمیز (که نشانه بخشیده شدن مردم یهود است) بدهند.[۲۱]
دوره معبد دوم
[ویرایش]
در دوره معبد دوم که یهودیان در شاهنشاهی هخامنشی زندگی میکردند، یهودیت شدیداً از مزدیسنا اثر گرفت.[۲۲][۵][۲۳] تاثیرپذیری از اهریمن،[۵] خدای شر و تاریکی در دین زرتشت، تصورات یهودیان از شیطان را دستخوش تغییر کرد.[۵][۲۴] در هفتادگانی، ترجمه یونانی تنخ که در دوره معبد دوم انجام شده، کلمه عبری شیطان (با حرف تعریف) موجود در کتب زکریا و ایوب را دیابولوس ترجمه کردهاند.[۲۵] اما همین مترجمان، وقتی شیطان بدون حرف تعریف و خطاب به انسانهایی مثل هدد ادومی و رزون سوری به کار رفته، آن را ترجمه نکرده است و به صورت «ساتان» نوشته شده است.[۲۵]
به نظر میرسد اعتقاد به وجود شیطان به عنوان رقیب خدا و یک شخصیت کاملاً پلید در دروغنامیدهها در دوره معبد دوم شکل گرفته است؛[۲۶] در کتاب خنوخ که به گواه طومارهای دریای مرده روزگاری به اندازه تورات محبوب بوده،[۲۷] به ۲۰۰ فرشتهای اشاره شده که وظیفه نظارت بر زمین را دارند، اما وظیفه خود را کنار میگذارند و در عوض، با زنان آدمیان رابطه جنسی برقرار میکنند.[۲۸] رهبر این فرشتگان سامیارس است[۲۹] و یکی از اعضای گروه که عزازیل نام دارد، فساد را بین انسانها میگستراند.[۲۹] این فرشتگان نهایتاً در غارهای دور افتاده در زمین محبوس میشوند[۲۹] و باید منتظر بمانند تا روز داوری فرا رسد.[۲۹] کتاب یوبیل که حدوداً در سال ۱۵۰ قبل از میلاد نوشته شده، ماجرای شکست فرشتگان را بازگو کرده است[۳۰] اما برخلاف کتاب خنوخ، در این روایت رئیس فرشتگان که مستما نام دارد، قبل از اینکه همه فرشتگان زندانی شوند از یهوه تقاضا میکند که به او اجازه دهد برخی از آنان را نزد خود نگه دارد تا برایش کار کنند.[۳۱] یهوه به درخواست او تن میدهد[۳۱] و مستما از آن فرشتگان برای وسوسه انسانها به انجام گناه بیشتر استفاده میکند.[۳۲] مستما همچنین یهوه را تحریک میکند تا ابراهیم را با ذبح اسحاق آزمایش کند.[۳۲][۳۳]
کتاب دوم خنوخ حاوی اشاراتی به یکی از فرشتگان نگهبان موسوم به شیطانئیل است.[۳۴] این کتاب یکی از دروغنامیدههاست و نام نویسنده و زمان نگارش آن مشخص نیست. به گفته کتاب دوم خنوخ، شیطانئیل شاهزاده گریرگوری بود و از «بهشت بیرون رانده شد.»[۳۵] او روح پلیدی بود که تفاوت میان درستکاری و گناهکاری را میدانست.[۳۶] در کتاب حکمت، شیطان کسی که مرگ را به زمین برد، محسوب میشود اما در ابتدا قابیل را مسبب این مسئله میدانستند.[۳۷][۳۸][۳۹] سمائیل نام یکی از فرشتگان مغضوب بود اما بعدها در متون یهودی میدراش و کابالا به مترادفی برای شیطان تبدیل شد.[۴۰]
یهودیت
[ویرایش]
اکثر یهودیان به وجود یک شخصیت ماوراءالطبیعه پلید اعتقادی ندارند.[۴۱] سنتگرایان و فیلسوفان یهودی قرون وسطی به الهیات عقلانی پایبند بودند و هرگونه اعتقاد به فرشتگان سرکش یا سقوط کرده را رد میکردند و شر را انتزاعی میدانستند.[۴۲] خاخامها معمولا کلمه شیطان را بدون حرف تعریف تفسیر میکردند، زیرا در تنخ به عنوان اشاره دقیق به دشمنان انسانی استفاده میشود.[۴۳] با این وجود، کلمه شیطان گاهی به صورت استعاری به تاثیرات شر اطلاق شدهاست.[۴۴] مانند تفسیر یهودیان از یتزر هارا (تمایل شر) که در پیدایش ۶:۵ ذکر شدهاست.[۴۵][۴۶]
تصویر تلمودی از شیطان متناقض است. در حالی که همذات پنداری شیطان با یتزر هارا انتزاعی در آموزههای خاخامها یکسان باقی ماند، او به طور کلی به عنوان موجودی با عاملیت مستقل شناخته میشود؛ به طور مثال، یکی از خاخامها شیطان را هم با فرشته مرگ و هم با یتزر هارا یکی میدانست.[۴۷] موقعیت شیطان به عنوان یک شخصیت با حکایات خاخامی متعدد دیگری تقویت شد؛ یکی از این داستانها روایتی را توصیف میکند که در آن شیطان به عنوان یک زن ظاهر میشود تا ربی مایر و ربی اکیبه را به گناه وسوسه کند،[۴۸] در حالی که داستانی دیگر، شیطان را به شکل یک گدای بد اخلاق و بیمار توصیف میکند تا حکیم پلیمو را وسوسه کند تا رسم مهماننوازی را بشکند.[۴۹] در بخشی دیگر آمدهاست که شیطان یک بار پای احا بر یعقوب را بوسید زیرا به شاگردان خود میآموخت که اعمال ناپسند او فقط برای خدمت به مقاصد خداوند انجام میشود.[۵۰]
تفاسیر خاخامی از کتاب ایوب، به طور کلی از تلمود و ابن میمون در شناسایی «شیطان» از مقدمهای به عنوان استعاره از یتزر هارا و نه یک موجود واقعی پیروی میکند.[۵۱] شیطان در ادبیات تنائیم به ندرت ذکر شدهاست، اما در آگادای بابلی یافت میشود،[۵۲] بنابر روایتی، صدای شوفار، که در درجه اول به منظور یادآوری اهمیت توبه به یهودیان است، به صورت نمادین نیز برای «گیجکردن متهم» (شیطان) و جلوگیری از اقامه دعوای او به خدا علیه یهودیان است.[۵۳] کابالا شیطان را به عنوان مامور خدا معرفی میکند که وظیفهاش وسوسه کردن انسانها به گناه است تا بتواند آنها را در دادگاه الهی متهم کند.[۵۴] یهودیان حسیدی قرن هجدهم شیطان را با بعل-داور مرتبط میکردند.[۵۵]
فرقههای مدرن یهودیت، تفسیرهای متفاوتی از هویت شیطان دارند. یهودیت ارتدکس تنوع آموزههای تلمودی در مورد شیطان را میپذیرد و شیطان در برخی از دعاهای استاندارد مانند برکات شمع ییسرائل در معاریو ذکر شدهاست.[۵۶] در یهودیت اصلاحگرا، شیطان عموما در نقش تلمودی خود به عنوان استعارهای از یتزر هارا و بازنمایی نمادین ویژگیهای فطری انسانی مانند خودخواهی دیده میشود.[۵۷]
مسيحيت
[ویرایش]عهد جدید
[ویرایش]انجیلها، اعمال رسولان و رسالهها

در سرتاسر عهد جدید، شیطان به عنوان «وسوسهگر» (متی ۳:۴)،[۵] «رئیس دیوها» (متی ۱۲:۲۴)،[۵۸][۵] «حاکم این دنیا» (دوم قرنتیان ۴:۴)،[۵۹] «آن شریر» (اول یوحنا ۵:۱۸)[۵] و «شیری گرسنه، غرّان» (اول پطرس ۸:۵)[۵۸] معرفی میشود. سه انجیل همنوا همگی وسوسه مسیح توسط شیطان را در بیابان توصیف میکنند؛[۶۰] شیطان ابتدا سنگی را به عیسی نشان میدهد و به او میگوید که آن را به نان تبدیل کند.[۶۰] همچنین او را به قله معبد در اورشلیم میبرد و به عیسی دستور میدهد که خود را به پایین بیندازد تا فرشتگان او را بگیرند.[۶۰] شیطان عیسی را به بالای کوهی بلند میبرد؛ در آنجا پادشاهیهای زمین را به او نشان میدهد و قول میدهد که اگر او را تعظیم و پرستش کند همه آنها را به او خواهد داد.[۶۰] هر بار عیسی شیطان را سرزنش میکند[۶۰] و پس از سومین وسوسه، فرشتگان او را پرستاری میکنند.[۶۰] وعده شیطان در متی ۹-۴:۸ و لوقا ۷-۴:۶ برای دادن تمام پادشاهیهای زمین به عیسی، نشان میدهد که همه آن پادشاهیها متعلق به او است.[۶۱] این واقعیت که عیسی با وعده شیطان مخالفت نمیکند، نشان میدهد که نویسندگان آن اناجیل معتقد بودند که این موضوع درست است.[۶۱]
شیطان در برخی از مثلهای عیسی، یعنی مثل برزگر، مثل علفهای هرز، مثل گوسفند و بز و مثل مرد نیرومند، نقش ایفا میکند.[۶۲] بر اساس مثل برزگر، شیطان بر کسانی که انجیل را درک نمی کنند، «عمیقا تاثیر می گذارد».[۶۳] دو تمثیل اخیر میگوید که پیروان شیطان در قضاوت نهایی مجازات خواهند شد و در مثل گوسفندان و بزها آمده است که شیطان، فرشتگان او و افرادی که از او پیروی میکنند به «آتش ابدی» سپرده خواهند شد.[۶۴] هنگامی که فریسیان عیسی را متهم کردند که از طریق قدرت بعلزبول دیوها را از بین میبرد، عیسی با بیان مثل مرد قوی پاسخ میدهد: «چگونه کسی میتواند به خانه مردی نیرومند درآید و اموالش را غارت کند، مگر این که نخست آن مرد را ببندد. سپس میتواند خانه او را غارت کند.» (متی ۱۲:۲۹).[۶۵] مرد قوی در این مثل نشان دهنده شیطان است.[۶۶]
اناجیل همنوا، شیطان و دیوهای او را به عنوان عوامل بیماری معرفی می کنند،[۶۱] از جمله تب (لوقا ۴:۳۹)، جذام (لوقا ۵:۱۳)، و ورم مفاصل (لوقا ۱۳:۱۱)،[۶۱] در حالی که نامه به عبرانیان شیطان را به عنوان «کسی که قدرت مرگ را در اختیار دارد توصیف میکند» (عبرانیان ۲:۱۴).[۶۷] نویسنده انجیل لوقا و اعمال رسولان قدرت بیشتری نسبت به متی و مرقس به شیطان نسبت میدهد.[۶۸] در لوقا ۲۲:۳۱، عیسی به شیطان این اختیار را میدهد که پطرس و دیگر حواریون را آزمایش کند.[۶۹] لوقا ۶-۲۲:۳ بیان میکند که یهودا اسخریوطی به عیسی خیانت کرد زیرا «شیطان وارد او شد»[۶۸] و در اعمال رسولان ۵:۳، پطرس شیطان را به عنوان «پر کردن» قلب حنانیا توصیف میکند و او را به گناه وادار میکند.[۷۰] انجیل یوحنا فقط سه بار از نام شیطان استفاده میکند.[۷۱] در یوحنا ۸:۴۴، عیسی میگوید که مخالفان یهودی او فرزندان شیطان هستند تا فرزندان ابراهیم.[۷۱] همین آیه شیطان را «از ابتدا قاتل»[۷۱] و «دروغگو و پدر همه دروغگوها»[۷۱] توصیف میکند.[۷۲] یوحنا ۱۳:۲ شیطان را به عنوان الهام بخش یهودا برای خیانت به عیسی توصیف میکند[۷۳] و یوحنا ۳۲-۱۲:۳۱ شیطان را به عنوان «آرکون این کیهان» معرفی میکند، که قرار است از طریق مرگ و رستاخیز عیسی سرنگون شود.[۷۴] در نامه یهودا به اختلاف بین میکائیل و شیطان بر سر جسد موسی اشاره دارد.[۷۵][۷۶][۷۷] برخی از مفسران این اشاره را کنایهای از وقایع توصیف شده در زکریا ۲-۳:۱ میدانند.[۷۸][۷۹]
کتاب مکاشفه

مکاشفه یوحنا شیطان را به عنوان فرمانروای فراطبیعی امپراتوری روم و عامل نهایی همه شرارت در جهان نشان میدهد.[۸۰] در مکاشفه ۱۰-۲:۹، به عنوان بخشی از نامه به کلیسای سمورنا، یوحنای پاتموس به یهودیان سمورنا به عنوان «کنیسه شیطان» اشاره میکند[۸۱] و هشدار میدهد که «شیطان میخواهد برخی از شما را به عنوان آزمایش به زندان بیاندازد، و برای ده روز مصیبت خواهید داشت».[۸۱] در مکاشفه ۱۴-۲:۱۳، در نامهای به کلیسای پرگامون، یوحنا هشدار میدهد که شیطان در میان اعضای جماعت زندگی میکند[۸۲] و اعلام میکند که «تخت شیطان» در میان آنهاست.[۸۲] پرگاموم مرکز استان روم آسیا بود[۸۲] و «تخت شیطان» ممکن است به محراب پرگامون در شهر اشاره داشته باشد که به خدای یونانی زئوس تقدیم شده بود[۸۲] یا به معبدی اختصاص دادهشده به امپراتور روم، آگوستوس.[۸۲]
مکاشفه ۱۲:۳ رویایی از یک اژدهای سرخ بزرگ را با هفت سر، ده شاخ، هفت تاج و یک دم عظیم توصیف میکند،[۸۳] تصویری که احتمالا از رویای چهار جانور از دریا در کتاب دانیال[۸۴] و لویاتان توصیف شده در بخشهای مختلف عهد عتیق الهام گرفته شدهاست.[۸۵] اژدهای سرخ بزرگ«یک سوم خورشید... یک سوم ماه و یک سوم ستارگان» را از آسمان میزند[۸۶] و زن آخرالزمان را تعقیب میکند.[۸۶] مکاشفه ۹-۱۲:۷ اعلام می کند: سپس جنگ در بهشت آغاز شد. میکائیل و فرشتگانش با اژدها جنگیدند. اژدها و فرشتگانش به مقابله پرداختند، اما شکست خوردند و دیگر جایی برای آنها در بهشت نبود. اژدهای کبیر به پایین انداخته شد، آن مار باستانی که دیو و شیطان نامیده میشود، او را به زمین افکنده کرد. زمین، و فرشتگانش با او به زمین افکندند.[۸۷] سپس صدایی از بهشت برمیخیزد که شکست «متهم» را بشارت میدهد و شیطان وحی را با شیطان عهد عتیق یکی میداند.[۸۸]
در مکاشفه ۳-۲۰:۱، شیطان با زنجیری بسته میشود و به پرتگاه انداخته میشود[۸۹] و در آنجا هزار سال زندانی میشود.[۸۹] او آزاد میشود و لشکریان خود را به همراه یاجوج و ماجوج جمع میکند[۸۹] تا با صالحان جنگ کند، اما با آتشی از بهشت شکست میخورد و به دریاچه آتش افکنده میشود.[۸۹] برخی از مسیحیان شیطان را با عدد ۶۶۶ مرتبط میدانند که مکاشفه ۱۳:۱۸ آن را «عدد وحش» توصیف میکند.[۹۰] با این حال، جانور ذکر شده در مکاشفه ۱۳ شیطان نیست،[۹۱] و استفاده از ۶۶۶ در کتاب مکاشفه به عنوان اشارهای به نرون، امپراتور روم، تعبیر شدهاست، زیرا ۶۶۶ مقدار عددی نام او در عبری است.[۹۲]
پدران اولیه کلیسا
[ویرایش]
مسیحیان به طور سنتی مار بینام در باغ عدن را به دلیل مکاشفه یوحنا ۱۲:۷ که شیطان را «آن مار باستانی» مینامد به شیطان تفسیر کردهاند.[۸۸][۵] با این حال، این آیه در مکاشفه احتمالا قصد دارد شیطان را با لویاتان،[۸۸] یک مار دریایی که نابودی او توسط یهوه در اشعیا ۲۷:۱ نبوت شدهاست، شناسایی کند.[۸۵] اولین فرد ثبت شدهای که شیطان را با مار باغ عدن شناسایی کرد، ژوستین شهید، مدافع مسیحی قرن دوم پس از میلاد،[۹۳][۹۴] در فصل ۴۵ و ۷۹ گفتگوی خود با تریفو، بود.[۹۴] دیگر پدران اولیه کلیسا که به این هویت اشاره کردند، تئوفیلوس و ترتولیان بودند.[۹۵] با این حال، تفاسير کلیسای اولیه با مخالفت غیرمسیحیانی مانند کلسوس مواجه شد که در رساله کلام راستین خود ادعا کرد که «کفر است... اینکه بگوییم خدای بزرگ... دشمنی دارد که توانایی او را برای انجام کارهای خوب محدود میکند». او همچنین گفت که مسیحیان «به طور نابخردانه پادشاهی خدا را تقسیم میکنند و در آن شورشی ایجاد میکنند، گویی در درون الهی جناحهای متضاد وجود دارند، از جمله گروهی که با خدا دشمنی میکند».[۹۶]
هیلل (به عبری הֵילֵל)، به معنای «ستاره صبح» (یا به لاتین لوسیفر)، نامی بود برای عثتر، خدای سیاره زهره در اساطیر کنعانی،[۹۷][۹۸] که سعی کرد از دیوارهای شهر آسمانی بالا برود، اما توسط خدای خورشید مغلوب شد.[۹۹] این نام در اشعیا ۱۴:۱۲ در اشاره استعاری به پادشاه بابل استفاده شدهاست.[۹۹] حزقیال ۱۵-۲۸:۱۲ از توصیف یک کروبی در عدن به عنوان بحثی علیه ایثوبعل دوم، پادشاه صور استفاده میکند.[۱۰۰] اوریجن، پدر کلیسای اسکندریه (پیرامون ۱۸۵–۲۵۴ میلادی)، که فقط از متن واقعی این قسمتها آگاه بود و نه از اسطورههای اصلی که به آنها اشاره میشود. در رساله خود درباره اصول اولیه، به این نتیجه رسید که هیچ یک از این آیات نمیتوانند به معنای واقعی کلمه به یک انسان اشاره کنند.[۱۰۱] او نتیجه گرفت که اشعیا ۱۴:۱۲ تمثیلی برای شیطان است و حزقیال ۱۵-۲۸:۱۲ کنایهای است از «فرشتهای که منصب حکومت امت تیریان را دریافت کرده بود»، اما پس از اینکه مشخص شد فاسد است به زمین پرتاب شد.[۱۰۲] به گفته هنری آنسگار کلی، به نظر میرسد که اوریجن این تعبیر جدید را برای رد افراد بینامی اتخاذ کردهاست که شاید تحتتاثیر ثنویت رادیکال زرتشتی، معتقد بودند «ماهیت اصلی شیطان تاریکی است». پدر کلیسا، جروم (پیرامون ۳۴۷-۴۲۰ میلادی)، مترجم لاتین ولگاته، نظریه اوریگن در مورد شیطان را به عنوان یک فرشته سقوط کرده پذیرفت[۱۰۳] و در تفسیر خود بر کتاب اشعیا در مورد آن نوشت.[۱۰۳] در سنت مسیحی از آن زمان، هم اشعیا ۱۴:۱۲ و هم حزقیال ۱۵-۲۸:۱۲ به صورت تمثیلی به شیطان اطلاق میشود.[۱۰۴][۱۰۵] برای اکثر مسیحیان، شیطان به عنوان فرشتهای در نظر گرفته شدهاست که علیه خدا عصیان کردهاست.[۱۰۵][۱۰۶]
اکثر مسیحیان اولیه اعتقاد راسخ داشتند که شیطان و دیوهای او قدرت تصاحب انسانها را دارند[۱۰۷] و جنگیری به طور گسترده توسط یهودیان، مسیحیان و پگانها انجام میشد.[۱۰۷] اعتقاد به تسخیر شیطان در قرون وسطی تا اوایل دوره مدرن ادامه یافت.[۱۰۸][۱۰۹] اکثریت قریب به اتفاق افرادی که فکر می کردند توسط شیطان تسخیر شدهاند از توهم یا سایر «علائم دیدنی» رنج نمیبردند، بلکه از «اضطراب، ترسهای مذهبی و افکار شیطانی» شکایت داشتند.[۱۱۰]
قرون وسطی
[ویرایش]
شیطان نقش کمتری در الهیات مسیحی قرون وسطی داشت،[۱۱۲] اما او اغلب بهعنوان یک شخصیت کمدی متداول در نمایشنامههای کرامات اواخر قرون وسطی ظاهر میشد.[۱۱۲] جفری برتون راسل تصور قرون وسطایی از شیطان را «رقتانگیزتر و نفرتانگیزتر از ترسناک بودن» توصیف میکند[۱۱۳] و او را چیزی بیش از یک مزاحم برای برنامه جامع خدا میدانستند.[۱۱۲] افسانه طلایی، مجموعه ای از زندگی قدیسان که در حدود سال ۱۲۶۰ توسط ژاکوبوس د ووراژین، راهب دومینیکن گردآوری شدهاست، حاوی داستانهای متعددی در مورد رویارویی قدیسان و شیطان است[۱۱۴] که در آن شیطان دائما توسط زیرکی قدیسان و با قدرت خدا فریب میخورد.[۱۱۴] افسانه طلایی محبوبترین کتاب در قرون وسطی و اواخر آن بود و نسخههای خطی بیشتری از آن نسبت به هر کتاب دیگری از جمله حتی خود کتاب مقدس باقی ماندهاست.[۱۱۵]
اپیسکوپی کانن، نوشته شده در قرن یازدهم پس از میلاد، اعتقاد به جادوگری را به عنوان بدعت محکوم میکند،[۱۱۶] اما همچنین اسنادی را نشان میدهد که بسیاری از مردم در آن زمان ظاهرا به آن اعتقاد داشتند.[۱۱۶] اعتقاد بر این بود که جادوگران بر روی چوب جاروها در هوا پرواز میکنند، با شیاطین همنشین میشوند، در جنگلها «آیینهای جنسی مبهم» انجام میدهند، نوزادان انسان را میکشند و آنها را به عنوان بخشی از مناسک شیطانی میخورند، و با شیاطین درگیر روابط زناشویی میشوند.[۱۱۶][۱۱۷][۱۱۸] در سال ۱۳۲۶، پاپ ژان بیستودوم، مهر و موم پاپی[۱۱۹] را صادر کرد که اعمال پیشگویی عامیانه را به عنوان مشورت با شیطان محکوم میکرد.[۱۱۹] در دهه ۱۴۳۰، کلیسای کاتولیک شروع به در نظر گرفتن جادوگری به عنوان بخشی از یک توطئه گسترده به رهبری خود شیطان کرد.[۱۲۰]
اسلام
[ویرایش]نامها
[ویرایش]کلمه شیطان در زبان عربی خود یک صفت، به معنای «گمراه» یا «دور» است که میتواند هم برای انسان و هم برای جن به کار رود، اما به طور خاص در مورد شیطان ماوراءالطبیعه به کار میرود.[۱۲۱] ابلیس نامی است که در قرآن به رهبر شیاطین داده شدهاست. به نظر میرسد که نام ابلیس از ریشه یونانی «دیابولوس» (به یونانی باستان: διάβολος)، با واسطه سریانی گرفته شدهاست.[۱۲۲][۱۲۳] خود این نام در ادبیات عربستان پیش از اسلام یافت نمیشود، که نشان میدهد که منشا عربی قبل از اسلام ندارد.[۱۲۴] همچنين ممکن است این نام لقبی باشد که به یک صفت اشاره میکند که از ریشه عربی ب-ل-س، با معنای گسترده «در اندوه ماندن»، گرفته شدهاست.[۱۲۵] برخی از مفسران مسلمان مانند عبدالکریم جیلی این نام را به تلبیس به معنای «آشفتگی» نسبت میدهند، زیرا فرمان خدا او را گیج کردهاست.[۱۲۶]
به گفته ابن منظور، این نظر عمده مفسران عرب است که بر این باورند که نام شخصی این موجود عزازیل بودهاست.[۱۲۷] هر چند که نام عزازیل در قرآن نیامدهاست اما در روایات تکمیلی اسلامی مانند تفسیر قرآن و قصص الانبیاء ذکر شدهاست.[۱۲۸][۱۲۹] فاینبرگ استدلال میکند که نام عزازیل مربوط به ریشه عربی «إزالة» (حذف کردن) است و به این دلیل به این فرشته داده شدهاست که توسط نویسندگان مسلمان «حذف یا جدا میشود».[۱۳۰] برخی از زبانشناسان اسلامی نام او را از دو کلمه عزیز و ئیل به معنای «عزیز خدا» میسازند، به این معنی که نام او از این معنی گرفته شدهاست که زمانی «فرشته محبوب خدا» بودهاست.[۱۳۱] تفسیر عزازیل در اسلام به عنوان نام اصلی ابلیس، احتمالا در مطالب بینالعهدینی یهودی مانند، سفر خنوخ و آپوکریفای ابراهیم ریشه دارد.[۱۳۲] در سفر خنوخ، عزازیل به عنوان یکی از دویست فرشته به تصویر کشیده شدهاست که پس از فرود آمدن به زمین، در کوه هرمون اقامت گزیدند و پدر غولهایی شدند که گاهی اوقات با نفیلیمها شناخته میشدند.[۱۳۳]
قرآن
[ویرایش]
ابلیس ۱۱ بار در قرآن ذکر شدهاست که ۹ بار آن مربوط به امتناع او از سجده به آدم است. اصطلاح شیطان رایجتر است، گرچه ابلیس را گاهی شیطان مینامد ولی شرایط قابل تعویض نیستند. قطعات مختلف داستان ابلیس در قرآن پراکندهاست.[۱۳۴] هنگامی که خدا آدم را آفرید، به فرشتگان دستور داد تا در برابر خلقت جدید تعظیم کنند. همه فرشتگان سجده کردند، اما ابلیس از انجام آن سرباز زد. او استدلال میکند که چون از آتش آفریده شدهاست، از انسانهایی که از گل ساخته شدهاند برتری دارد و نباید به آدم سجده کند.[۱۳۵] خدا ابلیس را به سزای غرورش از بهشت بیرون کرد و او را به جهنم محکوم کرد. بعدا ابلیس درخواست کرد که بتواند آدم و فرزندانش را گمراه کند، در نتیجه خدا این درخواست او را میپذیرد و بدین ترتیب قرآن، خدا را به عنوان قدرتی که پشت فرشتگان و شیاطین قرار دارد به تصویر میکشد.[۱۳۶] پس از اخراج از بهشت، ابلیس که پس از آن به «الشیطان» معروف شد، آدم و حوا را به خوردن میوه ممنوعه ترغیب کرد.[۱۲۲][۱۳۷]
داستان قرآن درباره سقوط شیطان از بهشت به موازات منابع خارج از کتاب مقدس، مانند آپوکریفای یهودی زندگی آدم و حوا (که نسخه یونانی آن به عنوان آخرالزمان موسی شناخته میشود)[۱۳۸] است.[۱۳۹] در این کتاب شیطان توضیح میدهد که وقتی خدا به او دستور داد که در برابر آدم تعظیم کند، سرپیچی کرد.[۱۴۰][۱۴۱][۱۴۲] از منظر مفهومی، کارکرد کلامی ابلیس به عنوان یک وسوسه کننده منصوب الهی، برابر با مستما، فرشته شیطانی، از کتاب یوبیل است.[۱۴۳]
ویژگی اولیه شیطان در قرآن، جدای از غرور و ناامیدی او، توانایی در وسوسه کردن مردان و زنان است.[۱۴۴] سوره حجر (آیه ۴۵) بیان میکند که شیطان هیچ نفوذی بر صالحان ندارد، اما کسانی که در گمراهی میافتند، تحت قدرت او هستند.[۱۴۵] سوره اعراف (آیه ۱۵۶) دلالت بر این دارد که کسانی که از قوانین خدا پیروی میکنند از وسوسههای شیطان مصون هستند.[۱۴۵] سوره واقعه (آیه ۷۹) هشدار میدهد که شیطان سعی میکند مسلمانان را از خواندن قرآن باز دارد[۱۴۶] و سوره نحل (آیه ۹۸) خواندن قرآن را به عنوان پادزهر علیه شیطان توصیه میکند.[۱۴۶] سوره فاطر (آیه ۶) از شیطان به عنوان دشمن بشریت یاد میکند[۱۴۶] و سوره یس (آیه ۶۰) انسانها را از پرستش او منع میکند.[۱۴۶] در بازخوانی قرآنی سفر ایوب، ایوب میداند که شیطان است که او را عذاب میدهد.[۱۴۶]
سنتهای اسلامی
[ویرایش]در قرآن، شیطان ظاهرا فرشته است،[۱۲۲] با این حال سوره کهف (آیه ۵۰) او را «از جنیان» توصیف کردهاست.[۱۲۲] این واقعیت که او خود را به عنوان ساخته شده از آتش توصیف میکند، مشکل بزرگی برای مفسران مسلمان قرآن ایجاد کرده[۱۲۲] که در مورد اینکه آیا شیطان فرشته سقوط کرده است یا رهبر گروهی از جنهای شیطانی، اختلاف نظر دارند.[۱۴۷] جارالله زمخشری، محقق ایرانی قرون وسطی، میگوید که فرشتگان و جن مترادف یکدیگرند.[۱۴۸] بیضاوی، در عوض استدلال میکند که شیطان در اصل یک فرشته بود، اما مانند یک جن رفتار میکرد.[۱۴۹][۱۴۸] ابومنصور ماتریدی که به عنوان بنیانگذار ماتریدی اهل سنت (کلام) شناخته میشود، استدلال کرد که از آنجایی که فرشتگان میتوانند مورد برکت خدا قرار گیرند، آنها نیز مورد آزمایش قرار میگیرند و میتوانند مجازات شوند. بر این اساس، ابلیس پس از امتناع از اطاعت، تبدیل به یک شیطان یا جن شد.[۱۵۰] تاریخ خمیس نقل میکند که شیطان جنی بود که به پاداش نیکویی خود وارد بهشت شد و بر خلاف فرشتگان، اختیار اطاعت یا نافرمانی خداوند به او داده شد.[۱۵۱] هنگامی که او از بهشت رانده شد، انسانیت را مقصر مجازات خود دانست.[۱۵۲]
بیضاوی در مورد منشا آتشین ابلیس اظهار میدارد که آتش و نور از یک جوهر اما صفات مختلفی هستند و در نتیجه تفاوت واقعی ندارند.[۱۵۳] به همین ترتیب زکریا قزوینی و همچنین محمد بن احمد ابشیحی بیان میکنند که بین نور و آتش تفاوتی اساسی وجود ندارد، زیرا همه موجودات ماوراءطبیعی از آتش آفریده شدهاند، اما فرشتگان از نور آن و جنیان از آتش آن.[۱۵۴][۱۵۵] عبد الغنی المقدسی معتقد است که تنها فرشتگان رحمت از نور آفریده شدهاند، اما فرشتگان عذاب از آتش آفریده شدهاند.[۱۵۶] مورخ مسلمان، محمد بن جریر طبری، که در حدود سال ۹۲۳ پس از میلاد درگذشت،[۱۲۲] مینویسد که قبل از خلقت آدم، جنهای زمینی که از آتش بدون دود ساخته شده بودند، در زمین پرسه میزدند و فساد میکردند.[۱۵۷] او همچنین نقل میکند که ابلیس در اصل فرشتهای به نام عزازیل یا الحارث[۱۵۸] از گروهی از فرشتگان بود که از آتش سموم آفریده شده بود[۱۵۹] و از طرف خدا برای مقابله با جنهای زمینی فرستاده شده بود.[۱۶۰] عزازیل جنها را در جنگ شکست داد و آنها را به کوهها راند،[۱۶۰] اما یقین پیدا کرد که از انسانها و دیگر فرشتگان برتری دارد که به سقوط او منجر شد.[۱۶۰] در این روایت، گروه فرشتگان عزازیل را جن مینامیدند، زیرا آنها نگهبان جنت بودند.[۱۶۱] در روایت دیگری که طبری نقل کردهاست، شیطان یکی از جنهای زمینی بود که توسط فرشتگان اسیر شد و به عنوان اسیر به بهشت آورده شد.[۱۲۲][۱۴۵] خدا او را قاضی بر جنیان دیگر قرار داد و به «الحکم» معروف شد.[۱۴۵] او هزار سال قبل از اینکه غفلت کند به وظیفه خود عمل کرد،[۱۲۲] اما دوباره احیا شد و تا زمانی که از تعظیم در برابر آدم امتناع کرد، به موقعیت خود ادامه داد.[۱۲۲]
شیطانپرستی
[ویرایش]
شیطانپرستی یک حرکت مکتبی یا فلسفی است که هواداران آن، شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و پیش از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند.
البته شیطانپرستان به شاخههای مختلفی تقسیم میشوند که در میان آنها، شیطانپرستان فلسفی (شیطانگرایان) حتی به وجود خود شیطان نیز باور نداشته، و صرفاً آن را یک «کهن نماد» میدانند.
در هنر
[ویرایش]فیلمها وسریالها
[ویرایش]- فرشته (فیلم) (۱۴۰۳)
- جن گیر (۱۹۷۳)
- وکیل مدافع شیطان (۱۹۹۷)
- مرشد و مارگاریتا (رمان روسی نوشتهٔ میخائیل بولگاکف)
- بچه رزماری (۱۹۶۸)
- کنستانتین (۲۰۰۵)
- فاوست
- قلب آنجل
- طالع نحس (۱۹۷۶)
- طالع نحس (۲۰۰۶) (نسخه بازسازی شده فیلم ۱۹۷۶)
- مصائب مسیح[۱۶۲] (۲۰۰۴)
- آخرین وسوسه مسیح (۱۹۸۸)
- دروازه نهم (۱۹۹۹)
- سوپرنچرال (مجموعهٔ تلویزیونی ساختهشده در کانادا)
- دکتر هو (مجموعهٔ تلویزیونی ساختهشده در بریتانیا)
- ضدمسیح (۲۰۰۹)
- لوسیفر (مجموعهٔ تلویزیونی ساختهشده در ایالات متحده آمریکا)
- او یک فرشته بود (۱۳۸۴)
- اغما (۱۳۸۶)
- ملک سلیمان (۱۳۸۹)
- سقوط یک فرشته (۱۳۹۰)
- احضار (۱۴۰۰)
جستارهای وابسته
[ویرایش]یادداشت
[ویرایش]پانویس
[ویرایش]- ↑ Kelly 2006, pp. 2–3.
- ↑ Boyd 1975, p. 13.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ Kelly 2006, pp. 15–16.
- ↑ Kelly 2006, pp. 1–13.
- ↑ ۵٫۰۰ ۵٫۰۱ ۵٫۰۲ ۵٫۰۳ ۵٫۰۴ ۵٫۰۵ ۵٫۰۶ ۵٫۰۷ ۵٫۰۸ ۵٫۰۹ ۵٫۱۰ Campo 2009, p. 603.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ Kelly 2006, pp. 1–13, 28–29.
- ↑ ed. Buttrick, George Arthur; The Interpreter's Dictionary of the Bible, An illustrated Encyclopedia
- ↑ Stephen M. Hooks – 2007 "As in Zechariah 3:1–2 the term here carries the definite article (has'satan="the satan") and functions not as a...the only place in the Hebrew Bible where the term "Satan" is unquestionably used as a proper name is 1 Chronicles 21:1."
- ↑ Coogan, Michael D. ; A Brief Introduction to the Old Testament: The Hebrew Bible in Its Context, Oxford University Press, 2009
- ↑ Kelly 2006, p. 14.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ Kelly 2006, p. 16.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ ۱۲٫۲ Kelly 2006, p. 20.
- ↑ Kelly 2006, pp. 18–19.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ ۱۴٫۲ ۱۴٫۳ ۱۴٫۴ Kelly 2006, p. 19.
- ↑ Kelly 2006, p. 18.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ ۱۶٫۲ ۱۶٫۳ ۱۶٫۴ ۱۶٫۵ Kelly 2006, p. 21.
- ↑ ۱۷٫۰ ۱۷٫۱ Kelly 2006, pp. 21–22.
- ↑ ۱۸٫۰ ۱۸٫۱ Kelly 2006, p. 22.
- ↑ Steinmann, AE. "The structure and message of the Book of Job". Vetus Testamentum.
- ↑ Kelly 2006, p. 23.
- ↑ ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ ۲۱٫۲ ۲۱٫۳ Kelly 2006, p. 24.
- ↑ Russell 1977, p. 102.
- ↑ Peter Clark, Zoroastrianism: An Introduction to Ancient Faith 1998, p. 152 "There are so many features that Zoroastrianism seems to share with the Judeo-Christian tradition that it would be difficult to … Historically the first point of contact that we can determine is when the Achaemenian Cyrus conquered Babylon ..539 BC"
- ↑ Winn, Shan M.M. (1995). Heaven, heroes, and happiness: the Indo-European roots of Western ideology. Lanham, Md.: University press of America. p. 203. ISBN 0-8191-9860-9.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ Kelly 2006, p. 30.
- ↑ Jackson, David R. (2004). Enochic Judaism. London: T&T Clark International. pp. 2–4. ISBN 0-8264-7089-0.
- ↑ Kelly 2006, pp. 42–43.
- ↑ Kelly 2006, pp. 34–35.
- ↑ ۲۹٫۰ ۲۹٫۱ ۲۹٫۲ ۲۹٫۳ Kelly 2006, p. 35.
- ↑ Kelly 2006, pp. 36–37.
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ Kelly 2006, p. 37.
- ↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ Kelly 2006, pp. 37–40.
- ↑ [ Introduction to the Book of Jubilees, 15. Theology. Some of our Author's Views: Demonology, by R.H. Charles.
- ↑ 2 Enoch 18:3. On this tradition, see A. Orlov, "The Watchers of Satanael: The Fallen Angels Traditions in 2 (Slavonic) Enoch," in: A. Orlov, Dark Mirrors: Azazel and Satanael in Early Jewish Demonology (Albany: SUNY, 2011) 85–106.
- ↑ "And I threw him out from the height with his angels, and he was flying in the air continuously above the bottomless" – 2 Enoch 29:4
- ↑ "The devil is the evil spirit of the lower places, as a fugitive he made Sotona from the heavens as his name was Satanail, thus he became different from the angels, but his nature did not change his intelligence as far as his understanding of righteous and sinful things" – 2 Enoch 31:4
- ↑ See The Book of Wisdom: With Introduction and Notes, p. 27, Object of the book, by A. T. S. Goodrick.
- ↑ Kelly 2006, pp. 70–78.
- ↑ Kelly 2017, pp. 28–30.
- ↑ Alexander Altmann, Alfred L. Ivry, Elliot R. Wolfson, Allan Arkush Perspectives on Jewish Thought and Mysticism Taylor & Francis 1998 شابک ۹۷۸−۹−۰۵۷−۰۲۱۹۴−۷ p. 268
- ↑ Glustrom 1989, pp. 22–24.
- ↑ Bamberger, Bernard J. (2006). Fallen angels : soldiers of satan's realm (1 paperback ed.). Philadelphia, Pa.: Jewish Publ. Soc. of America. pp. 148, 149. ISBN 0-8276-0797-0.
- ↑ Based on the Jewish exegesis of 1 Samuel 29:4 and 1 Kings 5:18 – Oxford dictionary of the Jewish religion, 2011, p. 651
- ↑ Glustrom 1989, p. 24.
- ↑ Genesis 6:5
- ↑ "Satan". Jewish Encyclopedia. Retrieved 14 March 2017.
- ↑ "Bava Batra 16a:8".
- ↑ "Kiddushin 81a".
- ↑ "Kiddushin 81b".
- ↑ "Bava Batra 16a".
- ↑ Robert Eisen Associate Professor of Religious Studies George Washington University The Book of Job in Medieval Jewish Philosophy 2004 p. 120 "Moreover, Zerahfiiah gives us insight into the parallel between the Garden of Eden story and the Job story alluded to ... both Satan and Job's wife are metaphors for the evil inclination, a motif Zerahfiiah seems to identify with the imagination."
- ↑ Berlin, Adele, ed. (2011). The Oxford dictionary of the Jewish religion (2nd ed.). New York: Oxford University Press. p. 651. ISBN 978-0-19-973004-9.
- ↑ Ronald L. Eisenberg Dictionary of Jewish Terms: A Guide to the Language of Judaism Taylor Trade Publications 2011; شابک ۹۷۸−۱−۵۸۹−۷۹۷۲۹−۱, p. 356.
- ↑ Rabbi Rachel Timoner Breath of Life: God as Spirit in Judaism Paraclete Press 2011; شابک ۹۷۸−۱−۵۵۷−۲۵۸۹۹−۱
- ↑ The Dictionary of Angels by Gustav Davidson, 1967 [بدون شابک] [کدام صفحه؟]
- ↑ Siddur Ashkenaz: Weekday Maariv
- ↑ "What Reform Jews Believe: Central tenets of this faith, based on the questions in the Belief-O-Matic quiz". 2008.
- ↑ ۵۸٫۰ ۵۸٫۱ Kelly 2006, p. 271.
- ↑ Kelly 2006, p. 66.
- ↑ ۶۰٫۰ ۶۰٫۱ ۶۰٫۲ ۶۰٫۳ ۶۰٫۴ ۶۰٫۵ Kelly 2006, pp. 88–95.
- ↑ ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ ۶۱٫۲ ۶۱٫۳ Kelly 2006, p. 95.
- ↑ Beekmann & Bolt 2012, p. 99–102.
- ↑ Beekmann & Bolt 2012, p. 99–100.
- ↑ Beekmann & Bolt 2012, p. 100–101.
- ↑ Peterson 2012, p. 428.
- ↑ Beekmann & Bolt 2012, p. 102.
- ↑ Bass 2014, p. 113.
- ↑ ۶۸٫۰ ۶۸٫۱ Kelly 2006, pp. 95–96.
- ↑ Kelly 2006, pp. 102, 142.
- ↑ Kelly 2006, p. 106.
- ↑ ۷۱٫۰ ۷۱٫۱ ۷۱٫۲ ۷۱٫۳ Kelly 2006, p. 107.
- ↑ Almond 2004, p. 11.
- ↑ Kelly 2006, p. 109.
- ↑ Kelly 2006, p. 112.
- ↑ Kelly 2006, pp. 128–129.
- ↑ Peter H. Davids; Douglas J. Moo; Robert Yarbrough (2016). 1 and 2 Peter, Jude, 1, 2, and 3 John. Zondervan. p. 240. ISBN 978-0-310-53025-1.
- ↑ R. C. Lucas; Christopher Green (2014). The Message of 2 Peter & Jude. InterVarsity Press. pp. 168–. ISBN 978-0-8308-9784-1.
- ↑ Peter H. Davids; Douglas J. Moo; Robert Yarbrough (2016). 1 and 2 Peter, Jude, 1, 2, and 3 John. Zondervan. p. 240. ISBN 978-0-310-53025-1.
- ↑ R. C. Lucas; Christopher Green (2014). The Message of 2 Peter & Jude. InterVarsity Press. pp. 168–. ISBN 978-0-8308-9784-1.
- ↑ Kelly 2006, p. 144.
- ↑ ۸۱٫۰ ۸۱٫۱ Kelly 2006, p. 142.
- ↑ ۸۲٫۰ ۸۲٫۱ ۸۲٫۲ ۸۲٫۳ ۸۲٫۴ Kelly 2006, p. 143.
- ↑ Kelly 2006, pp. 149–150.
- ↑ Kelly 2006, p. 150.
- ↑ ۸۵٫۰ ۸۵٫۱ Kelly 2006, pp. 150–151.
- ↑ ۸۶٫۰ ۸۶٫۱ Kelly 2006, p. 151.
- ↑ Kelly 2006, pp. 151–152.
- ↑ ۸۸٫۰ ۸۸٫۱ ۸۸٫۲ Kelly 2006, p. 152.
- ↑ ۸۹٫۰ ۸۹٫۱ ۸۹٫۲ ۸۹٫۳ Garland 2006.
- ↑ Schorn, Joel (October 2013). "What is 666 in the Bible?" (به انگلیسی). U.S. Catholic. Retrieved 2018-01-02.
- ↑ Skatssoon, Judy (2006-06-06). "Why 666 is a devil of a day" (به انگلیسی). ABC News and Current Affairs. Retrieved 2018-01-02.
- ↑ Schorn, Joel (October 2013). "What is 666 in the Bible?" (به انگلیسی). U.S. Catholic. Retrieved 2018-01-02.
- ↑ Poole 2009, pp. 7–8.
- ↑ ۹۴٫۰ ۹۴٫۱ Kelly 2006, p. 176.
- ↑ Kelly 2006, p. 117.
- ↑ Origen. Contra Celsum. Book 6. Ch 42.
- ↑ Day 2002, pp. 171–172.
- ↑ Kelly 2006, p. 191.
- ↑ ۹۹٫۰ ۹۹٫۱ Caird 1980, p. 225.
- ↑ Patmore 2012, p. 4.
- ↑ Kelly 2006, pp. 195–197.
- ↑ Kelly 2006, p. 197.
- ↑ ۱۰۳٫۰ ۱۰۳٫۱ Kelly 2006, pp. 202–206.
- ↑ Kohler 1923, p. 5.
- ↑ ۱۰۵٫۰ ۱۰۵٫۱ Kelly 2006, pp. 98, 199–208.
- ↑ Ginther 2009, p. 10.
- ↑ ۱۰۷٫۰ ۱۰۷٫۱ Ferguson 2003, p. 237.
- ↑ Almond 2004, pp. 1–7.
- ↑ Ferber 2004, pp. 1–3.
- ↑ Osborn 1998, p. 213.
- ↑ Dendle 2001, p. 140.
- ↑ ۱۱۲٫۰ ۱۱۲٫۱ ۱۱۲٫۲ Poole 2009, p. 8.
- ↑ Russell 1984, p. 225.
- ↑ ۱۱۴٫۰ ۱۱۴٫۱ Kelly 2006, pp. 220–229.
- ↑ Kelly 2006, p. 219.
- ↑ ۱۱۶٫۰ ۱۱۶٫۱ ۱۱۶٫۲ Thomsett 2011, p. 131.
- ↑ Thomsett 2011, p. 133.
- ↑ Poole 2009, pp. 8–9.
- ↑ ۱۱۹٫۰ ۱۱۹٫۱ Poole 2009, p. 9.
- ↑ Thomsett 2011, p. 132.
- ↑ Mustafa ÖZTÜRK The Tragic Story of Iblis (Satan) in the Qur’an Çukurova University,Faculty of Divinity JOURNAL OF ISLAMIC RESEARCH İslam Araştırmaları Vol 2 No 2 December 2009 page 134
- ↑ ۱۲۲٫۰ ۱۲۲٫۱ ۱۲۲٫۲ ۱۲۲٫۳ ۱۲۲٫۴ ۱۲۲٫۵ ۱۲۲٫۶ ۱۲۲٫۷ ۱۲۲٫۸ Kelly 2006, p. 185.
- ↑ Basharin, Pavel V. (April 1, 2018). "The Problem of Free Will and Predestination in the Light of Satan's Justification in Early Sufism". English Language Notes. Durham, North Carolina: Duke University Press. 56 (1): 119–138. doi:10.1215/00138282-4337480. S2CID 165366613.
- ↑ Russell, Jeffrey Burton (1986). Lucifer: The Devil in the Middle Ages. Ithaca, New York: Cornell University Press. p. 55. ISBN 978-0-801-49429-1.
- ↑ Kazim, Ebrahim (2010). Scientific Commentary of Suratul Faateḥah. New Delhi, India: Pharos Media & Publishing. ISBN 978-8-172-21037-3.
- ↑ Nicholson, Reynold A. (1998). Studies In Islamic Mysticism. Abingdon, England: Routledge. p. 120. ISBN 978-1-136-17178-9.
- ↑ "Dangers and Treatment of Hypocrites' Rumors Thematic Analytical Study". مجلة الجامعة الإسلامية للدراسات الإسلامية (عقيدة - تفسير - حديث) (به عربی). 29 (1). 2021-01-01. doi:10.33976/IUGJIS.29.1/2021/17. Retrieved 2025-03-19.
- ↑ Rosenthal, F. (2015). "Materials for an Appraisal of Knowledge as a Societal Force". In Man versus Society in Medieval Islam. Leiden, Niederlande: Brill. https://doi.org/10.1163/9789004270893_018
- ↑ Aloiane, Z. A. (1996). "Anthropomorphic Representation of Evil in Islam and Some Other Traditions. Cross-Cultural Approach". Acta Orientalia Academiae Scientiarum Hungaricae. 49 (3): 423–434. JSTOR 43391301.
- ↑ DUGGAN, Terrance Michael Patrick. "Veil of Light." Akdeniz İnsani Bilimler Dergisi 4.1 (2014): 129-157.
- ↑ Lari, Maryam (1 June 2011). "THE IMAGES OF ANGELS IN IRANIAN ART A Civilization Interaction in a Comparative Study". International Journal of Social Sciences and Humanity Studies. 3 (1): 247–257.
- ↑ Orlov, Andrei A. (2011). Dark Mirrors: Azazel and Satanael in Early Jewish Demonology. SUNY Press. p. 49. ISBN 978-1-4384-3953-2.
- ↑ "Azazel". Jewish Encyclopedia. JewishEncyclopedia.com. 1906.
- ↑ Awn, Peter J. (1983). Satan's Tragedy and Redemption: Iblīs in Sufi Psychology. Numen Book Series. Vol. 44. Leiden and Boston: Brill Publishers. doi:10.1163/9789004378636_003. ISBN 978-90-04-37863-6.
- ↑ الگو:Qref
- ↑ Erdağı, Deniz Özkan (2024-02-01). "Evil in Turkish Muslim horror film: the demonic in "Semum"" (PDF). SN Social Sciences. 4 (2). doi:10.1007/s43545-024-00832-w. ISSN 2662-9283. Retrieved 2025-03-19.
- ↑ Vicchio 2008, p. 181.
- ↑ Tischendorf C., Apocalypses Apocryphae, Leipzig 1866 (reprint Hildesheim 1966)
- ↑ Awn, Peter J. (1983). Satan's Tragedy and Redemption: Iblīs in Sufi Psychology. Numen Book Series. Vol. 44. Leiden and Boston: Brill Publishers. doi:10.1163/9789004378636_003. ISBN 978-90-04-37863-6.
- ↑ Chapters numeration is according to Mozley's edition, longer than Charles' published text
- ↑ Basharin, Pavel V. (April 1, 2018). "The Problem of Free Will and Predestination in the Light of Satan's Justification in Early Sufism". English Language Notes. Durham, North Carolina: Duke University Press. 56 (1): 119–138. doi:10.1215/00138282-4337480. S2CID 165366613.
- ↑ Gardet, Louis; Wensinck, A. J. (1971). "Iblīs". In Bosworth, C. E.; van Donzel, E. J.; Heinrichs, W. P.; Lewis, B.; Pellat, Ch.; Schacht, J. (eds.). Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Vol. 3. Leiden: Brill Publishers. doi:10.1163/1573-3912_islam_SIM_3021. ISBN 978-90-04-16121-4.
- ↑ Russell, Jeffrey Burton (1986). Lucifer: The Devil in the Middle Ages. Ithaca, New York: Cornell University Press. p. 55. ISBN 978-0-801-49429-1.
- ↑ Georges Tamer Islam and Rationality: The Impact of al-Ghazālī. Papers Collected on His 900th Anniversary, Band 1 BRILL 2015 شابک ۹۷۸−۹−۰۰۴−۲۹۰۹۵−۲ page 103
- ↑ ۱۴۵٫۰ ۱۴۵٫۱ ۱۴۵٫۲ ۱۴۵٫۳ Vicchio 2008, p. 178.
- ↑ ۱۴۶٫۰ ۱۴۶٫۱ ۱۴۶٫۲ ۱۴۶٫۳ ۱۴۶٫۴ Vicchio 2008, p. 179.
- ↑ Vicchio 2008, pp. 175–178.
- ↑ ۱۴۸٫۰ ۱۴۸٫۱ Vicchio 2008, p. 183.
- ↑ ibn ʿUmar al-Baydawi, ʿAbd Allah (2016). The Lights Of Revelation And The Secrets Of Interpretation. Translated by Haddad, Gibril Fouad. Beacon Books and Media Limited. ISBN 978-0-9926335-7-8. p. 543
- ↑ Mâturîdî, Te’vîlât,t, 1: 116.; Vehbe Zuhayli, Tefsîrü’l-münîr, trc. Ahmet Efe v.dğr. (İstanbul: Risale Yay., 2008), 8: 236–237
- ↑ Chodkiewicz, Michel. "Satan's Tragedy and Redemption: Iblis in Sufi Psychology." (1983): 30.
- ↑ Amira El-Zein Islam, Arabs, and Intelligent World of the Jinn Syracuse University Press 2009 شابک ۹۷۸−۰−۸۱۵۶−۵۰۷۰−۶ page 46
- ↑ ibn ʿUmar al-Baydawi, ʿAbd Allah (2016). The Lights Of Revelation And The Secrets Of Interpretation. Translated by Haddad, Gibril Fouad. Beacon Books and Media Limited. ISBN 978-0-9926335-7-8. p. 547-548
- ↑ Seyyed Hossein Nasr Islamic Life and Thought Routledge 2013 شابک ۹۷۸−۱−۱۳۴−۵۳۸۱۸−۸ page 135
- ↑ Tobias Nünlist Dämonenglaube im Islam Walter de Gruyter GmbH & Co KG, 2015 شابک ۹۷۸−۳−۱۱۰−۳۳۱۶۸−۴ p.49 (German)
- ↑ Gibb, Hamilton Alexander Rosskeen (1995). The Encyclopaedia of Islam: NED-SAM. Brill. p. 94. ISBN 9789004098343.
- ↑ Vicchio 2008, pp. 175–176.
- ↑ Vicchio 2008, pp. 183–184.
- ↑ Brannon Wheeler Prophets in the Quran: An Introduction to the Quran and Muslim Exegesis A&C Black 2002 شابک ۹۷۸−۱−۴۳۸−۴۱۷۸۳−۷ page 16
- ↑ ۱۶۰٫۰ ۱۶۰٫۱ ۱۶۰٫۲ Vicchio 2008, p. 184.
- ↑ Allen 2015, pp. 80–81.
- ↑ مجله همشری جوان شماره ۱۳۶
منابع
[ویرایش]
- تفسیر نمونه، ج۱، صص ۱۹۱ تا ۱۹۳.
- قاموس قرآن، ج ۴، صص ۳۲ تا ۴۰، سید علی اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه.
- Boyd, James W. (1975), "Terminology Centered Around Satan and the Devil", Satan and Māra: Christian and Buddhist Symbols of Evil, Leiden, The Netherlands: Brill, ISBN 90-04-04173-7
- Kelly, Henry Ansgar (2006). Satan: A Biography. Cambridge, England: Cambridge University Press. pp. 3–4. ISBN 978-0-521-60402-4.
- صفحههای بدون شابک
- شیطان
- آفریدههای فرابشری
- اسطورهشناسی ابراهیمی
- اسطورهشناسی مسیحیت
- افراد در انجیلهای چهارگانه
- ایزدان جنبشهای مذهبی جدید
- جن
- جهنم
- شیطانپرستی
- شیطانشناسی
- شیطانها در اسلام
- شیطانها در مسیحیت
- شیطانها در یهودیت
- شیطانها
- طبقههای فرشتگان
- فرشتگان مغضوب
- فرشتهها در مسیحیت
- فرشتهها در یهودیت
- کتاب ایوب
- کتاب زکریا
- کتاب یوبیل