abandon
انگلیسی
[ویرایش]آوایش
[ویرایش]فعل
[ویرایش]خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/m در خط 4121: attempt to call field '?' (a nil value).
- (با مفعول)
ترک کردن، رها کردن کنترل چیزی، واگذار کردن، تسلیم شدن، دست کشیدن
- (با مفعول)
- ترک کردن، کسی را تنها رها کردن، پشت سر گذاشتن.
- Many baby girls have been abandoned on the streets of Beijing everyday.
- روزانه بسیاری از نوزادان چینی در خیابانهای پکن سر راه گذاشته میشوند.
- Many baby girls have been abandoned on the streets of Beijing everyday.
- (کم کاربرد، با مفعول)
اخراج کردن، بیرون کردن، خارج کردن، افکندن
هم معنی
[ویرایش]عبارتهای گرفته شده
[ویرایش]عبارتهای مرتبط
[ویرایش]برگردان در دیگر زبانها
[ویرایش]
, (yanʂárifu)
فارسیریشهشناسی
ریشهشناسی
|
ریشهشناسی
ریشهشناسی
, оставлять (ostavlját’) , бросать (brosát’) , покидать (pokidát’)
|
, ریشهشناسی
ریشهشناسی
|
ریشهشناسی
, ترک کردن (tarak kardan) , бросать (brosát’) , покидать (pokidát’)
|
ریشهشناسی
|
|
, afstand doen (van) , terugnemen
|
|
|
|
اسم
[ویرایش]خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/m در خط 4121: attempt to call field '?' (a nil value).
- رها کردن همه چیز و پیوستن به جهان طبیعت، آزادی از بندهای زندگی ماشینی و ابزارهای ساخت انسان، آسودگی، بی بند و باری
هم معنی
[ویرایش]ترجمهها
[ویرایش]
ریشهشناسی
|
مونث; (to do with abandon) за- + verb + -ся
phóng túng, (sự) tự do, (sự) buông thả |
قید
[ویرایش]abandon (نسبی more abandon, عالی most abandon)خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/m در خط 4121: attempt to call field '?' (a nil value).
- (منسوخ, غیر قابل مقایسه) با آزادی، به تمامی.
فرانسوی
[ویرایش]آوایش
[ویرایش]اسم
[ویرایش]abandon خطای لوآ در پودمان:languages/data/3/u در خط 863: attempt to call field '?' (a nil value). (جمع abandons)خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.
نادیده گیری (به طور کامل)
- ، صرف نظر
عبارتهای گرفته شده
[ویرایش]رومانیایی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]- از واژهٔ فرانسوی abandon